شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

بقچه عشق

آرین خان درکنار عزیزترین ها

سلام دردانه ام پسر گلم خاطرات بیادموندنی یه روز بهاری زیبا رو در این پست  میخونی امیدوارم لذت ببری. در فروردین ماه امسال (93) دایی فرهاد و زندایی بهاره به رسم پاگشای خاله نگین همگی خانواده رو به باغ بابا عباس دعوت کردند..اونروز در جمع خانواده خیلی به پسرم خوش کذشت .نقل محفلمون بود ی عزیز مادرمثل همیشه.. دست دایی وزندایی عزیزدرد نکنه حسابی زحمت کشیده بودند تابه همگی خوش بگذره....واققعا هم روز قشنگی برای همگی رقم خورد... بعد از خوردن ناهار برای بازدید از روستای ورده و زیارت امامزاده ورده با خاله و عمو حامد و دایی ومامان و باباوشما حرکت کردیم... ازمیان باغات سبز و زیبای روستا به سمت امامزاده و رودخانه...
5 خرداد 1393

نمایشگاه کتاب

سلام گل بی همتای زندگی این پست رو اختصاص دادم به ثبت خاطره  بازدید شما از نمایشگاه کتاب تهران که در روز یکشنبه 14اردیبهشت 93 داشتیم ....والبته کاملابصورت  اتفاقی درست در روزی که پسرم28 ماهه شد . یادش بخیرسال گذشته با ارشیا جون و  خانواده گلش رفتیم به نمایشگاه  که شما اونموقغ 16ماهه بودی  واولین بار بود میومدی  نمایشگاه کتاب...خیلی هم بهت خوش گذشت ..امسال هم هرچند متاسفانه داداشی ارشیا ی عزیز باهامون نبودندوجاشون هم حسابی خالی بود  اما عمه جون مهربون مارو همراهی کردندوپسرم از بودن در کنار عمه اش حسابی خوشحال بود. درنظر دارم هرسال اگر توان باشه شما رو به نمایشگاه ببرم. اینجامج...
5 خرداد 1393

آقای دکتر من کله پاچه خوردم

سلام بروی ماه پهلوون پسرم  اوایل اردیبهشت ماه 93نوبت چکاپ پزشکی روتین داشتی... قبل از شرح وقایع اونروز یه توضیح لازم میدونم همینجا بدم که بعد از سرماخوردگی  که تو مهرماه گذشته  داشتی وبخاطرداشتن تب بالاهمراه با سرماخوردگیت آقای دکتردر مطب مجبور شدندبرای شما آمپول تزریق کنند ازهمونموقع شدکه از رفتن به دکتر بیزارشدی...چون از اون به بعد یکی دوباری که برای چکاپ رفتیم مطب  تاچشمت به آقای دکتر میفتاد بیقرار میشدی وبهمامان میچسبیدی...وبه محض شروع معاینه گریه میکردی.. باخودم فکر کردم چطوری این احساست رو یعنی ترس از پزشک رو در شمااز بین ببرم یا به حداقل برسونم.چون با توضیح دادن وخوندن داستان  در این زمینه ...
4 خرداد 1393

آرین خان در باغ آقا جون

سلام پسر نازنینم امروزخاطره یه روز شاد وقشنگ دیگه رو  میخوام برات ثبت کنم که در کنار خانواده عزیزمون یعنی آقا جون اینا داشتیم.  آقا جون آقا آرین اوایل سال جدید یه با غ خوشگل خریده که در ابتدا دوماهی  بخاطر  پاره ای تعمیرات وساخت وساز بنایی برای تفریح به باغ نرفته بودیم تازه توی این ماه بودکه تقریبا تا حدودی آماده شد تا بتونیم بریم داخلش وتفریح کنیم... آقا جون مبارک باشه انشاالله تنتون سالم باشه بابا بزرگ مهربون آرین خان (البته قبل از این روز جمعه ای که دارم الان خاطره اش رو ثبت می کنم ما سه چهارباری بیشتراز سایرین اما در زمانی کوتاه وفقط با بابا کاظم اومدیم که برای  ...
22 ارديبهشت 1393

آرین برنده مسابقه خاله نرگس وپنگول شد

سلام عزیزم...گل بی همتای زندگیم... آرین دردونه من امروز خاطره یه روز خوب رو برات ثبت میکنم که در دوم اردیبهشت 93 داشتیم. خاله طاهره عزیز ودوست داشتنی شب قبل اونروز بهم پیامک داد که فردا در سالن آمفی تائتر شهید فلاح نژادکرج خاله نرگس وپنگول برای کودکان مراسم اجرا میکنند همچنین طاهره جان تصمیم داشت آجی حلما رو هم به این مراسم ببره...از ما هم خواست که در مراسم شرکت کنیم...منم با جون ودل پذیرفتم ..چون میدونستم  که  دراین  مراسم کودکانه تجربه یه روز شاد رو خواهی داشت همچنین که آجی حلمای گل هم در کنارت بود..دیگه بهتر از این چی میشه؟ سعی کردم تمام برنامه ها و کارهای فردام رو نظم بدم و انجام ...
20 ارديبهشت 1393

روز معلم مبارک

مامان فرزانه وآرین   این روز  رو به تمامی معلمان ایران زمین از جمله اساتید ومعلمان محترم خودم وهمچنین مادر وپدر بزرگوارم (مادر بزرگ وپدر بزرگ گرامی  آرین)تبریک عرض میکنند.دست این بزرگان را میبوسیم وبرایشان سلامت روز افزون از خداوند خواستاریم. روزتان مبارک باد 12.2.1393   در همین فرصت از طرف آرین عزیزم روز جهانی ماما (دوروز بعد از روز معلم15.2.1393) رو هم به دلسوزان وزحمتکشان این قشر از جامعه پزشکی کشورمون تبریک عرض میکنیم. مختصر..فقط... برای خودم..  در این روز  برای مراسمی که  بدین منظور  در سالن میلاد کرج از ...
17 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد