شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

بقچه عشق

خاله فرانک وارشیا جون

حدود یک ماه پیش خاله فران مارو شام دعوت کرد خونشون.میدونی پسرگل مامان اززمانیکه تو تو شیکم مامان بودی تا اونروز ماخونه خاله نرفته بودیم.درحالیکه قبلنا خیلی رفت وامد داشتیم. علتش هم بارداری مامان بود که دکتربرام استراحت تجویز کرده بود.بعداز تولدت هم فقط عید دیدنی خونه خاله فرانک رفتیم.فکر کنم الان که این نوشته ها رو میخونی خودت عاشق خاله فران وارشیا جیگررررررهستی ولازم نیس من از خوبی هاشون واست بگم. اونشب کلی بهت خوش گذشت.با اسباب بازی های ارشیا جون بازی کردی.سرشام هم کلی سروصدا راه انداخته بودی که دست پخت خاله روبخوری.مامان مجبورشد کمی بهت ازشام بده بخوری.اما به کم قانع نبودی......... کلی سراین کارت وبازی با ارشیاطلا همه رو ...
7 مهر 1391

هفت ماهگی

دلبندم امروز 7 ماهه شدی عسلم دیگه راحت میشینی اما هنوز از سینه خیز خبری نیست جیغ های از سر ذوقت, نسبت به قبل محکم تر شده , فرنی رو خیلی دوست داری, اما سوپ رو اصلاً. اما آب هویج و آب سیب را خیلی دوست داری به طوری که تموم میشه گریه میکنی و بازم میخوای. خدا نکنه تلفن خونه زنگ بخوره, باید حتماً قبل از قطع کردن گوشی رو به شما هم بدم تا کلی دکمه هایش را فشار دهی و از صدای آن میخندی و در نهایت گوشی را در دهانت میگذاری...  لثه های پایینت شدیداً میخاره, ولی از دندون خبری نیست. با کمک , کنار میز میایستی و با دستات محکم روی میز میکوبی و از صدای آن لذت میبری. شیشه شیرت را خودت دست میگیری میخور...
4 مهر 1391

عشق کامپیوتر

امروز رفته بودیم خونه مامان ایران تادایی محمد روی عکسای گل پسری که مامانی اونا روگرفته بودکارکنه. آخه دایی محمدت توهنرعکاسی حرف نداره که خودت بعدها آثار اونو در عکس های خودت خواهی دید.خدایی دایی محمد تمام زحمات عکس های یادگاری تورو از بدو تولدت بعهده داشته وکاراش هم فوق العاده است خلاصه دایی مشغول کار با کامپیوترش بود وتوهم بغل مامانی کنار دایی نشسته بودیم که قند عسلم یهووووغافلگیرانه به کیبورد حمله ورشد.دایی هم بلافاصله تورو گذاشت روی صندلی تابهتر به کیبورد دسترسی داشته باشی.وتوهم ماهرانه انگشتای خوشگلت رو روی دکمه های کیبوردحرکت میدادی.من ودایی ازدیدن این حرکت متعجب شده بودیم انگارعمری اینکاره بودی اقاپسملی. ...
4 مهر 1391

چکاپ7ماهگی

امروز برای چکاپ7ماهگیت من وبابایی بردیمت دکتر.خداروشکرهمه چی عالی بودا.دکترنیکجو شربت کلسیم وامپول D3بهت داد برای تقویت ملاج گل پسرم وزنت 9کیلو و قدت73سانت ودورسرت47سانت بود هزاااار ماشالله بهت ماااادر یه عکس ازدیروزت بذارم که آقا آرین نشسته......                                                                 ...
4 مهر 1391

شیرینتر از عسل

دردونه مامان چقدر اینروزا شیرینتر شدی.نزدیک 8ماه میشه که خونمون رنگ زندگی از نوع پررنگش رو گرفته....... وقتی سرفه های الکی میکنی تا مامانی بیاد بغلت کنه ووقتی بغلت کردم مامانی رو بوس بوس میکنی.......وای یییییییییییی که قابل توصیف نیست احساسم.......... وقتی ل بای کوچولوت روباز میکی وروی لپ مامانی میذاری وبا زبونت تف تفیم میکنی میخوام اینقدر توبغلم نگهت دارم تا این لحظه قشنگ تموم نشه..... خدایاااااا ممنونتم ازاین هدیه زیبا که به من دادی....خدایا سنگ تموم گذاشتی .....دیگه شیرینتر از عسل چی میتونه باشه ؟؟؟؟!!!ک ه شیرینیش به دل صفا میده بجای اینکه دل روبزنه .......   خدایا بهشتت همینجاست...همینجا توخونمون وکنار فرشتمو...
4 مهر 1391

عکس

آرین منتظر بابایی ازسرکاربیادبره پارک. بدون شرح یه روزه دیگه وآرین وانتظاربابایی آرین وعروسک های بالای تختش. بغض ساختگی آرین(البته این مال 5ماهگیه)       ...
4 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد