عشق کامپیوتر
امروز رفته بودیم خونه مامان ایران تادایی محمد روی عکسای گل پسری که مامانی اونا روگرفته بودکارکنه.
آخه دایی محمدت توهنرعکاسی حرف نداره که خودت بعدها آثار اونو در عکس های خودت خواهی دید.خدایی دایی محمد تمام زحمات عکس های یادگاری تورو از بدو تولدت بعهده داشته وکاراش هم فوق العاده است
خلاصه دایی مشغول کار با کامپیوترش بود وتوهم بغل مامانی کنار دایی نشسته بودیم که قند عسلم یهووووغافلگیرانه به کیبورد حمله ورشد.دایی هم بلافاصله تورو گذاشت روی صندلی تابهتر به کیبورد دسترسی داشته باشی.وتوهم ماهرانه انگشتای خوشگلت رو روی دکمه های کیبوردحرکت میدادی.من ودایی ازدیدن این حرکت متعجب شده بودیم انگارعمری اینکاره بودی اقاپسملی.
دایی فوری موبایلش اورد وچندتا عکس ازت گرفت آخه دوربین خونه خودمون جامونده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی