سفر به مشهدمقدس
امروز روزشهادت آقا امیرالمومنین حضرت علی (ع)بود.بعدازظهر داشتم به نوحه سرایی که از رادیو پخش میشد گوش میدادم .....نمیدونم چرا ناخوداگاه منو برد به سال گذشته توحرم امام رضا (ع)شب شهادت بانوی بزرگوار حضرت زهرا(س)....................................................................................
توی ایوان طلا نشسته بودم وبه نوحه سرایی گوش میدادم.اونموقع تو توی شکم مامان بودی ومن خبر نداشتم.اونموقع مامان ایران مهربون مامانی رو با خودش برده بود مشهد.2تا از همکاران محترمش (خانم های عزیز کریمی وسعیدی)نیزبا ما بودند.
خوب یادمه که چقدر دلم شکسته بود وازته دل گریه میکردم........................................................
میدونی پسرم دوست دارم بدونی تو از همون لحظه های نخستین زندگیت نیز به مکان مقدسی چون حرم آقا امام رضا (ع) آمده ای.و چه سعادتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد از اینکه برگشتیم ومامان فهمید تو توی دلم ریشه کردی وبا حضور مبارکت مرا لایق نام مقدس مادر کردی...............................................
مامان ایران خوشحال شد ونذر کرد که توسالم بدنیا بیایی وسال بعدش یعنی امسال اردیبهشت من وتو و بابایی رو ببره مشهد.آخه نمیدونی مامانی چقدرپارسال تومشهد شیطونی کرد.رفت سرزمین موج های ابی وکلی بازی کرد.شنا...سرسره ابی....سونا....جکوزی..و........این بود که مامان ایران نگران سلامتی توبود.
همینطورهم شد وما همگی امسال باهم رفتیم مشهد.البته مامان جون ودایی محمد هم به جمع ماپیوستند ودر کل خیلی خوش گذشت.مامان ایران مهربون ونازنین تمامی مخارج سفرمون رو متقبل شد.دستتتتتتتتتت درد نکنه مامان ایران جووووووووووونم.
این عکس رو از نمونه اتلیه ای که اونجا انداختیم گذاشتم.