شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

بقچه عشق

آرین خان در نمایشگاه کتاب تهران

  سلام به پسر کتاب دوست مامان. جمعه گذشته به اتفاق خانواده داداشی ارشیا رفتیم نمایشگاه کتاب.قبلش مامان وبابا هماهنگی لازم رو انجام دادند تا بتونیم شما رو هم حتما با خودمون ببریم. اما در ابتدا فکر کردم چون امسال امتحانات دانشگاه بابا جون زودتر شروع میشه وایشون از الان مشغول درس خوندن هستند ترجیحا در مورد رفتن به نمایشگاه که خیلی دلم میخواست برم به بابا حرفی نزنم که دیدم خودشون چند روز پیش پیشنهاد رفتن رو دادندومامان هم با خوشحالی پذیرفت.چون خیلی دوست دارم هر سال شرایط جور بشه وشما رو هم به این نمایشگاه ببرم تا خودش یک حرکت فرهنگی باشه در جهت علاقه مندی شما به کتاب وکتاب خوانی.انشاالله که به امید حق بتونم به این مورد هر سال جامه...
25 ارديبهشت 1392

باغ لاله گچسر

سلام  آقاپسر گل مادر. امشب شما در خواب ناز هستی ومامانی اومده تا از یک روز زیبای بهاری که در هفته گذشته داشتیم برات بنویسه. هفته گذشته در روز 17اردیبهشت ماه به اتفاق دوستان دانشگاه بابا وخانواده های محترمشون وخانواده عزیز داداشی ارشیا وخاله نگین جون وعمو حامد عزیزبه دیدن باغ لاله گچسر رفتیم. خانواده آقای عذرایی و2قلوهای نازنینشون عماد ومیعاد که 2ماه ونیم از گل پسرم بزرگتربودند وخانواده آقای عزیزی وتک دختر خوشگلشون آیرین جون 6ساله خانواده های عزیز از دوستان بابا کاظم بودند.خلاصه اینکه جمعمون حسابی جمع بود.جای همه دوستان عزیزم خالی خیلی خوش گذشت همینطور به شازده پسرم. عزیزترینم  مامان وبابا قبل از اینکه شما بدنیا ...
25 ارديبهشت 1392

شانزده ماهگی آرین نفس مباااااااااارررررررررررررک

سلام به روی ماه پسر نازنینم آقا آرین گل گلاب. عزیزترینم 16ماهه شدنت                      مبارک                              پسر نازنینم اینروزها دیگر متوجه گذر زمان نمیشم.با تو بودن برای مادر شده همه چی.مرد کوچولو اما بزرگ من بینهایت دوستت دارم. لحظه لحظه زندگی مادر پر شده از بودن تو.............خندیدن تو............بازی کردن تو...........گریه کردن ...
25 ارديبهشت 1392

آقا آرین میره جشن عقد عمو مهدی جون

سلام یکی یدونه قلبم .....نور چشم مامان وبابا ....آرین مهربون وشیرینم امیدوارم همیشه مراسم جشن وشادی بری گل پسر. پنجشنبه 29فروردین 92مراسم عقد عمو مهدی وشیرین جون بود.از صمیم قلب خوشبختیشون رو از خدای مهربون آرزومندیم. آرین:عمو مهدی جونم عقدتون  مبارک باشه زمان عقد ساعت5بعدازظهر بود وچون زمانش درست با زمان خواب شما تداخل داشت شما رو 2سااعتی نزد مامان ایران گذاشتیم تا راحت خواب بعداز ظهرت رو داشته باشی.اما بعد از اون برای مراسم جشن که منزل خاله قدم برگزارمیشدشمارو با خودمون بردیم. الهی فدات بشم که مثل همیشه همه انگشترن وتو نگینی . دائما در طول مد...
10 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد