مژده مژده دندون 4ام دردونه ام جوونه زد
روز20آذر ماه بودکه مامانی رو حسابی سورپرایز کرد. قربونت برم من.
مباااااااااااااااااارررررررررررررررککککککککککککت
دندون چهارمت هم برای خودش بدون ماجرا نبودا.بطوریکه شب قبلش ساعت 11باجیغ از خواب بیدارشدی (تازه 10دقیقه نبود که خوابیده بودی)وهرکار کردم آروم بشی وبخوابی اصلا فایده نداشت ویهو استفراغ کردی.اون لحظه بغل بابایی بودی داشتم لباست رو تمییز میکردم که دوباره استفراغ کردی وتواما جیغ میزدی.صورتت رو شستیم وخواستم لباست رو عوض کنم که برای سومین بار این اتفاق افتاد.دیگه نمیدونی عزیزم تمام خونه روسرم ریخت ومنم با تو اشک میریختم .بیشتر هم از این نگران بودم که علتش رو نمیتونستم بفهمم.سریع زنگ زدم به مامان ایران .مامان ایران وبابا عباس هم سریع اومدند خونمون.میخواستیم آماده بشیم بریم بیمارستان کودکان که متوجه شدیم انگار سرحال شدی وشروع کردی به بازی کردن با بابا عباس.الهی فدات بشم انقدر مظلوم ومعصومی مامانی.رنگ به روت نمونده بود اما میخندیدی.تصمیم گرفتیم تا صبح صبر کنیم.مامان ایران هم شب پیشمون بود.مامانی هم سردرد شدید عصبی گرفت بطوریکه هیچ جا رو نمیدیدوبا مسکن هم آروم نمیشد خلاصه با هزارسختی تونستم بخوابم شب بدی رو گذروندم اما فردا که دیدم سرحالی ودیگه بالا نیاوردی بهتر شدم.وفردای آنروز متوجه دندون 4شماشدیم.