غیبت 2هفته ای

سلام به دوستان گل آرینم وهمچنین پسرعزیزم.

این 2هفته ای که گذشت هفته بسیار پر مشغله ای داشتیم با یه عالمه اتفاق های مختلف که قشنگترین وبهترینشون تولد پسر نازنینم آربن خان بود.نمیدونم از کجا شروع کنم واز کدوم بنویسم اما فکر کنم از تولد عزیزم  اول شروع کنم بهتر باشه.

پسر خوشگل وباهوشم تولد شما دقیقا روز اربعین آقا امام حسین (ع)بود.ومامان وبابا که ازقبل اینو میدونستند تصمیم داشتند بعد از ماه محرم وصفر برات جشن بگیرند.

اما مامانی از ماهها پیش برای تولدت تدارک میدید.یعنی حدود6ماه پیش.حتما الان میگی ای بابا مگه چه خبره 6ماه برای یه جشن تولد!!!!!!!!!!اما عزیزم بعدها که بزرگتر شدی وپدر شدی خواهی فهمیدکه واقعا در شرایط بچه داری حتی برای یه مهمونی کوچیک هم باید برنامه ریزی کنی .

البته مامان وبابا تصمیم نداشتند میهمان زیاد دعوت کنندفقط در حد اقوام درجه یک.چون مامانی از تجربه دوستان درمورد تولد یکسالگی بچه هاشون  به این نتیجه رسیده بودکه هرچه تعداد میهمان وزمان میهمانی محدود باشه بهتره.ما نمیخواستیم کوچولوی نازنینمون رو خسته وکلافه کنیم آخه شما ها که طاقت ما بزرگتر ها رو ندارین .با همه این اوصاف مامانی دوست داشت اولین جشن تولدت به بهترین شکل برگزار بشه دقیقا اونطور که خودش وبابایی انتظار داشتندکه خداروشکر همینطور هم شد.

خوب داشتم میگفتم تصمیم داشتیم بعد محرم وصفر برات مراسم بگیریم که به چند دلیل نظرمون عوض شد.میدونم الان مشتاقی تا دلایلش رو برات بگم.اما عجله نکن .یکم صبر داشته باش تا همه وقایع این 2هفته رو برات با عنوان بندی ومرتب شده شرح بدم.