الان یا ماه بعد
این سوالی بود که این اواخرذهن مامانی و بابایی روبرای برگزاری مراسم تولد شما مشغول کرده بود.
گفته بودم چون از 6ماه پیش مامانی آروم وسر فرصت هایی که بدست میاورد (اونم اکثرا اواخر شب که شما خواب بودی بود )تدارک تولد شما رومیدیدبعداز شب یلدا تقریبا 99درصد کارهای تم دار تولدت به پایان رسید.
یه توضیح هم همینجا در مورد تم تولدت بدم :میدونی پسرم از زمانیکه متولد شدی هر وقت صحبت تولد میشدباخودم فکر میکردم چقدر دوست دارم تولد یکسالگی شما رو تم دار بگیرم وتقریبا 50درصدش رو هم موفق شدم .البته اونم با کمک دایی محمد عزیز وبابایی مهربونت که خیلی بهم کمک کردند.وگرفتن تولد تم دار هم اگر بخواهی خودت کارهاش رو انجام بدی ویه پسر ناز و کوچولو هم مثل شما داشته باشی خیلی زمانبره حتی اگه خیلی کارهارو خلاصه کنی. اما مهم این بود اونجور که خودمون میخواستیم شد.
از یه طرف وقتی برنامه امتحانات پایان ترم بابایی رو دیدیم متوجه شدیم ای واییی امتحانات ایشون از 16دی شروع میشه تا 7بهمن ماه.این یعنی گرفتن تولد تا10بهمن غیرممکن تازه بعد 10بهمن 2مراسم عروسی پشت سر هم داریم که دیگه اینجوری باشه باید قید تولد رو بزنیم واصلا دلمون نمیخواست اینطور بشه.ازطرفی دیدیم کارهای تم تولدشما هم به پایان رسیده وهمچنین قرار نیست ما مراسم بزرگی بگیریم فقط در حد یه میهمانی خودمونیه که عمه وعمو وخاله ودایی ها هستنداینبود که بعداز اربعین آقا امام حسین (ع)یه میهمانی ساده برای شما گرفتیم .