تولد یکسالگی
وان یکاد الذین کفرو لیزلقونک بالابصارهم لما سمعو ذکرویقولون انه لمجنو ن وماهو الاذکرللعالمین
عزیزدل مامان یکسال از بهار روییدنت گذشت وچه سالی بود برای مامان وبابا.لحظه لحظه اونو در قلبمون حک کردیم......روزهای زیبایی که شاهد بالیدنت بودیم...شاهد اولین خندیدنت....اولین غلطیدنت.....اولین کلمه که بر زبانت جاری شد......دلهره های گریه هات.....بیخوابیهاو .............
خدایا تورا سپاس به خاطر تمام این نعمتهای شیرینت....که حتی سختیهاش هم شیرینن خدایا طعم شیرین مادر شدن رو به تمام منتظران فرزند عنایت فرما.
عشقم......پسر مهربون ودوست داشتنی من تولدت هزاران بار مبارک.
این روزهای آخر که به زمان تولدت نزدیکتر میشدیم حس عجیبی داشتم تمام خاطرات سال قبل برام مرور میشدندومن خیلی بیشتر از قبل عاشقت میشدم ومیشوم.هر لحظه بیشتر از قبل بغلت میکردم میبوییدمت ولوست میکردم درحالیکه اشک درچشمانم جمع میشد ...اشک شوقی که مرا در برابر کردگارم به زانو ی سجده وشکر درمیاورد.
پسرم از تو هم ممنونم که با اومدنت دنیای زیبایی را بهمون هدیه کردی.سراسر دنیامون رو پر از شور ونشاط کردی.بدان این لحظه ها رو لحظه به لحظه اش راعاشقم ونفس میکشمش وسرمست میشوم چون با تو میگذرند.میگذرند...
آری میگذرند...چه کلمه تلخیست این گذر زمان !!!کاش زمان می ایستاد تا من بهتر این لحظه های با تو بودن رو لمس کنم...چقدر پر شتاب میگذرند این روزها...تو بزرگ میشوی...مرد میشوی ...ومن دلتنگ این روزها خواهم ماند.روزهایی که عطردل انگیزش مرا حسابی پایبند خود کرده....
وحالا بریم واز مراسم بگیم.
اول معرفی شرکت کننده ها ی عزیزمون درمراسم شما :
مامان جون وآقاجون -عمه سمیرا-عمومهدی -عمومحمد-عموعلی وشبنم جون ورادین کوچولوی خوشگل-مامان ایران وباباعباس-دایی فرهادوزندایی بهاره-خاله نگین وعموحامد-دایی محمد-مهسا ومهشاد عزیز
وبه افتخار قدم این عزیزان هوررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااا
قدمتان گلباران مهربانان
پسر کوچولوی خوشگل مامان هم که یه زنبور کوچولوی ناز شده بود حسابی لذت برد.قبل از شروع مراسم حسابی نای نای میکرد واز ذوق میخندیدمخصوصا با دیدن کیکش.الهی فدات بشم عزیزم با شادی تو دل مامان وبابا تا کهکشونها به اوج شادی رسید.در طول مراسم هم بابا بزرگ ها ومامان بزرگها سرگرمت میکردند تا مامان به مهمونهای عزیزش رسیدگی کنه.عمه سمیراجون وخاله نگین هم بهم کمک کردند.دستشون درد نکنه.تمام سعیم هم این بود که مراسم بخوبی پیش بره وتمام تدارکاتی هم که برای در طول برگزاری تولد منظور کرده بودم از قلم نیفته..مثل بریدن کیک..فوت کردن شمع...عکس یادگاری با میهمانان...فشفشه...برگه یادگاری...پذیرایی...شام...پخش کلیپ تولدت در بیمارستان..دادن گیفت ها و...از همه مهمتر مراعات حال شما در وقت کوتاهی که داشتم بود تا بد قلق نشی و گریه وبهونه گیری نکنی ومیهمان ها اذیت نشن ویا نتونم بموقع عکسی ازت داشته باشم..که به لطف پروردگار اینطور هم نشدودر حد یه نگرانی مادرانه باقی ماند.چون بخوبی تونستم مراسم رو به تنهایی مدیریت کنم وهمه چی به بهترین شکل ممکن اجراشد.
البته دور از ادب هست که از میهمانان عزیزی هم که سعی کردند در تمام لحظه ها با رعایت شرایط مامان وفسقل کوچولوش به بهتر برگزار شدن مراسم یاریگرم باشند یادی نکنم.وهمچنین کمک کردند که اولین مراسم تولد فرزندم که از بهترین روزهای عمر یک مادر به حساب میادخاطره انگیزترین روز زندگیم بشه کمال تشکر را دارم .ممنون عزیزانم دوستتون دارم امیدوارم سعادت داشته باشم تامحبت هاتون رو جبران کنم.
اینو دیگه همه میدونند که منم و یه دونه آقا آرین که برام خیلللللللییییییییییییییییییی عزیزهههههههههههه.تا زنده ام با توجه به امکانات وشرایطم البته در حد واندازه متعارفش که صلاح بدونم هر کار که لازم باشه برای فرزندم انجام خواهم داد.
از خدای مهربون میخوام که توانایی لازم رو به ما مادرو پدر های عزیز بده تا بتوانیم آنچه که در دل داریم وبحق است برای فرزندمون تحقق بخشیم وهمچنین اینقدر قلب بزرگ بهمون بده که همونطور که بهترین ها رو برای فرزند خودمون میخواهیم بتونیم برای کودکان دیگر هم از صمیم قلب حداقل آرزو کنیم اگر توانایی تخقق بخشیدن اونو نداریم
ازهدایا هم بگیم:
آقاجون ومامان جون 100هزارتومان-مامان ایران وبابا عباس:100هزارتومان-عموعلی :100هزارتومان-دایی فرهاد50هزارتومان-خاله نگین:50هزارتومان+لباس زیبای زنبوری برای شما که کار دست خودشه-عمومهدی:10دلار-عمه سمیرا30هزارتومان-عمومحمد10دلار-دایی محمد50هزارتومان-مهسا ومهشاد جون50هزارتومان.مامان وبابا هم ربع سکه.
دست همگی این عزیزان درد نکنه.
مراسم تولدشما خونه مامان ایرانت برگزارشدکه ازشون ممنونم.خیلی بهم کمک کردندقبل از مراسم هم باباعباس ومامان ایران در نگهداری شما خیلی به مامانی کمک دادند واقعا ممنونشونم.مامان وبابای عزیزم عاشقتونم.
وهمچنین خوشحالم که تمام سعی خودم رو کردم تا تولد شما رو اونطور دلم میخواست برگزار کنم وخدا رو شکر موفق هم شدم.کم وکاستی هم اگه بود مامان رو ببخش عزیزم.
هدفم رضایت شما از اولین جشن تولدت در آینده که خاطراتش را میخوانی و فراهم کردن لحظاتی خوش برای میهمانان گرامی بود.دوست داشتم بگونه ای متفاوت وزیبا سورپرایزشون کنم وتنوعی در برگزاری مراسم های تولد بدم.امیدوارم اونها هم لذت برده باشن..که همینطور هم بود از چهره تک تکشان مشخض بود که خیلی لذت بردند.
قبل از گذاشتن عکس از دوستان خوبم کودک من وژورنال دنیای نفیس ودیگر دوستان که از وبلاگشون ایده گرفتم ومتاسفانه اسمشون رو فراموش کردم سپاسگزارم.همچنین از دایی محمد عزیزم که در زمینه فتوشاپ بهم کمک کردند.ویک دوست عزیزدیگه که ازم خواستند اسمشون رو ننویسم اما زحماتشون رو هرگز فراموش نمیکنم وشما عزیزمامان در آینده از ایشون قدردانی خواهی کرد.
واینم عکس های تولدشما گل پسر نازم که با تم زنبور گرفته شد.البته از گذاشتن تمام عکس ها معذورم عزیزم .همه را برایت بعنوان یادگاری طاهر کرده ام ودر آلبوم مخصوص تولدها گذاشتم.
از تزیینات هم عکس میذارم چون دونه دونه اونها رو مامان خودش با دست های خودش برای عشقش درست کرده...امیدوارم بپسندی گلم.
آرین جون خوش خنده مامان وکیک زنبوری قبل از آمدن میهمان ها.
تزیینات
دستمال سفره ها که حلقه اونها رو هم خودم درست کردم(با ربان وقلب کریستال)
بیسکویت هاکه خودم روی اونو حرف اول لاتین اسم شما بادورنگ تزیین کردم با مایع رویال.
گیفت ها که داخل اون یک شیشه عسل وکارت تشکر وشکلات گذاشتم البته فقط برای مامان وبابا بزرگ ها یه عکس یادگاری هم گذاشتم وهمچنین برای رادین جون 4 تا پازل چوبی.
عسل داخل پاکت گیفت
شکلات گیفت
کارت تشکرو پاکت آن(پشت ورو)
پشت وروی پاکتی که عکس شما رو داخلش گذاشتم وبه مامان بزرگ وبابابزرگ ها دادم
اینم عکسی که در گیفت بابا بزرگ ومامان بزرگ ها گذاشتم
قربون صورتک مثل قرص ماهت برم گلم..هر کی همکه نمیتونه بنا بر دلایلی گل معصوم وفرشته پاک من رو ببینه هم براه راست هدایت بشه انشاالله واز افکار مسمومش رهایی یابد
کلاه های تولد وپشت اونا برگه یادگاری که بسختی میشه دید
میز شام:کوبیده -زرشک پلو ومرغ-سوپ شیر
میزسالادودسر
ژله خورده شیشه گلدار
ژله4 رنگ که خیلی عالی شده بود.از دوست خوبم الهه مامان یسنا که منو راهنمایی کردند سپاسگزارم
کارامل
ماست وخیارو سالادکاهو وسالادماکارانی که به شکل زنبوردرست کردم متاسفانه عکس نزدیک ازش ندارم
چندتا از عکس های میهمانان عزیز هم در ادامه خواهم گذاشت اما از گذاشتن تمام اونها معذورم.
مامان ایران وبابا عباس مهربون وعزیز
آقاجون ومامان جون نازنین
رادین کوچولوی گل وعزیزکه دوست داشت کیک آرین رو ببره آرین جونی هم که به کیک وشمعش حساس بودو گریه میکرد که با کمک مامان وبابا این مسئله هم گذشت
دایی محمد دوستداشتنی آرین
بابایی وزنبور کوچولوی خسته.عزیزم اصلا حاضر نشدی کلاه بذاریم روی سرت مثل همیشه.قربون اون ژست خسته ات برم .دیگه داشتی کم کم میرفتی در فاز خواب وبد قلقی که مامان مراسم رو با موفقیت وبه خوبی پایان رسانید.