شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

بقچه عشق

شاهزاده دوساله برای سومین بار میره آرایشگاه...

1393/2/5 11:57
674 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

خدایا!!!شکرررروسپاس به در گاهت... پسرم مردی شده واسه خودش...بزرگ شده...

اینو دیرور بیشتر فهمیدم  چون دیروز برای بار سوم در این دوسال موهای ناز وخوشگلت رو سپردم به دست آرایشگر .اصلا دوست نداشتم موهات رو کوتاه کنم...اما چون هوا گرم شده وبا موهای بلند واقعا گرما آزاردهنده تره..تصمیم گرفتم پا بذارم روی دلم وببرمت آرایشگاه...

دیروز وقتی از خواب ناز بعداز طهر بیدار شدی آمادت کردم ودستای کوچولوت رو گرفتم وبا ظاهری مصمم اما قلبی مردد رفتیم به سمت آرایشگاه وزرا محلمون.

همونجا که دو دفعه دیگه برده بودمت ..فکر کنم از آخرین بار 9ماهی گذشته باشه...دوبارش هم نا آرومی کرده بودی...بار اول زیاد گریه کردی ودر حالیکه تو ی بغل بابا یی ومامان هم کنارت بوداجازه دادی آرایشگر موهات رو کوتاه کنه..البته در حین کوتاهی هم گریه میکردی وما سعی میکردیم به طرق مختلف حواست رو پرت کنیم...

با این وجود همون موقع آقا مرتضی آرایشگرصبور ومهربون محلمون  میگفت آرین کودک منحصر بفردیه ومن در سابقه آرایشگریم که کار کودک هم بسیار زیاد انجام داده ام کمتر بچه ای دیدم که به آرومی آرین باشه...چون گریه میکردی اما به آرایشگر هم اجازه میدادی کار کوتاهیش رو انجام بده...آقا مرتضی میگفت بچه های بزرگتر از آرین بودند که سه چار نفر از اعضای خانواده نگهشون داشتند تا بتونه کمی موهاشون  رو مرتب کنه...

خلاصه اینکه دیروزهم  واقعا عکس العملت تو آرایشگاه سوپرایزمون کرد...الان برات میگم:

اول پست گفتم که باهم رفتیم آرایشگاه.توی آرایشگاه دونفر جلوی شما نوبت داشتند.من وشما روی مبل نشستیم تا نوبتمون بشه.در این حین مامان در مورد کوتاهی مو واینکه چطور باید رو صندلی بشینی...سرت رو تکون ندی...به حرف آقا مرتضی گوش کنی...تا موهات خیلی خوشگل بشن..وعیره مدام با شما صحبت میکردم...پسر بچه 10یا 12ساله ای هم کنارمون در نوبت نشسته بود.مامان از فرصت استفاده کرد وبرات توضیح دادم که ببین این آقا پسر هم اومده موهاش رو کوتاه کنه ..خوشگل بشه..ببین بزرگ شده ...قوی شده اصلا گریه نمیکنه...وچند سوال هم از آقا پسر پرسیدم تا تو هم بشنوی وبدونی که کوتاه کردن ترس نداره تازه خیلی هم خوبه...

با تمام این توضیحات وقتی کار کوتاهی پسر بچه داشت به انتها میرسید وشما هم میدونستی که بزودی نوبت شماست...صدات دو رگه شده بود ومیگفتی مامان بریم بیرون..بریم پیش بابا کامظ بعدا بیایم موهام رو کوتاه کنیم...دقیقا همینگونه که نوشتم گفتی

در این حین مامان ایران که در تماس تلفنی با مامان دقایقی پیش متوجه شده بود شما آرایشگاهی  هم وارد آرایشگاه شد وشما با دیدن ووایی بیشتر قوت قلب گرفتی وبعداز اون هم بابا کاظم بهمون پیوست...

شما رو روی صندلی مخصوص کودک که گذاشتیم گفتی مامان هم دستم رو بگیره...پیشبندت رو بستند

منم مرتب میگفتم :

افرین پسرم چه مردی شده.. ببینین خودش رفته نشسته روی صندلیش ...ببینین گریه نمیکنه...حالا شما در در او ن لحظه درمرز گریه بودیااا...الهی قربونت برم کوچولوی من...نگران

چند دقیقه از اول شروع کوتاهی نگذشته بود که یهو به طرز باور نکردنی همچی تغییر کرد ...دست مامان رو رها کردی...وساکت و آروم نشستی تا کوتاهیت تموم شد...تعجببهمین راحتی...

تازه اعتماد بنفست هم مثل همیشه بالا...در حین کوتاهی به آقا مرتضی با اشاره به یه سمت از سرت وموهات میگفتی  :اینطرفم هم مونده کوتاه کن...یاگفتی : این (منظورت ماشین اصلاح)چظوری خاموش میشه..دکمه اش کجاست؟تعجببغلقلبماچ

کمی به پایان کوتاهی مونده بود که آقا جون وعمو محمد هم از راه رسیدندخوشحال برگشتی به سمت آقاجون ومیگفتی آقا جون ببین دارم موهام رو کوتاه میکنم...گریه ام نکردمااا...

آقا جون دلش غش رفت برات وکلی تشویقت کرد...عمو محمد هم که خیلی بهش علاقه مندی در گوشت گفت عمو جان نذار موهای خوشگلت رو بزنن گریه کن..اگه گریه کنی برات پاستیل میخرم... 

اما شما همچنان آروم....نیشخند

بعد کوتاهی از آقا مرتضی تشکر کردی وخوش وخندون رفتی به سمت خونه آقا جون تا براشون توضیح بدی جریان آرایشگاهت رو...مامان ایران هم یه پاکت پر از اسمارتیس ورنگارنگ وبیسکویت برات جایزه خرید...راستی یادم رفت بگم که آقا مرتضی هم یه شکلات بهت جایزه داد

جلوی در خونه آقا جون زنگ رو زدی ومامان جون وعمه جون وعمو محمد اومدن جلوی در خونه..بعد از نشون دادن موهات به عمو گفتی عمو برام پاستیل نخریدیا؟؟عمو محمد هم سریع رفت مغازه سوپر کنار خونه (مغازه آقا رستم به قول خودت)وبرات پاستیل گرفت...

خوشبحالت پسرم با این همه حایزه...

کوتاه کردن موهات مبارک عسلم

سلمونی دومادیت رو ببینم مادر

عکساش هم برات گذاشتم ..فیلم هم گرفتم حتی...

واقعا هزار ماشاالله داره پسر کوچولوی دوساله ام که اینقدر متین برخورد کردبغل

عاشقتم پسر کوچولوی دوساله بزرگمقلب

میدونی مادر رفتارات رو که میبینم هم از ته دل ذوقت رو میکنم وتحسینت میکنم..هم کمی نگران میشم..از اینکه بیشتر از سنت رفتار میکنی بیشتر مواقع میترسم توقع ما ودیگران ازت بالاتر از سنت باشه..واین اصلا خوب نیست..باید همه بدونن تو کودک دوساله ای بیش نیستی ..فقط کودک دوساله ...

درد وبلات به جونم آرین مهربونم

هزار ماشاالله به آرین گلم

ماشاالله به پسر نازنینم

هزار ماشاالله بهت گل پسرم

پسندها (1)

نظرات (9)

فرزانه مامان آرین مهر
6 اردیبهشت 93 7:47
وای قربونش برم دلم ضعف رفت براش ماشالله هزار ماشالله چه حرفایی میزنه خاله قربونت بره که اینهمه آقایی .ماشالله فرزانه جون خیلی موهاشو کوتاه کردی بهش میاد خدا برات حفظش کنه که اینهمه ناز وجیگر چه بلبل زبونی میکنه پسر خوشگل
فرزانه (مامان آرین)
پاسخ
ممنون فرزانه عزیزم شما همیشه لطف دارین به ما.روی ماه آرین مهر رو ببوسین.ببخشید شرمندتونم مدتیه نمیرسم بیام وبتون.دلم براتون یه ذره شده.بزودی میام
مامان پارسا
8 اردیبهشت 93 10:12
مبارک باشه عزیزم
فرزانه (مامان آرین)
پاسخ
سلام مامان پارسای عزیزم.دوست مهربون وباوفای من.انشاالله زود زود میام پیشتون.
مامان امیرحسین
9 اردیبهشت 93 15:56
ای جانم نازی گل پسرشیرین زبون چه موهات قشنگ شده ماشالله بهت که مثل یه اقا رفتارمیکنی خدا برای مامان بابا نگهت داره
مامان بهاره
10 اردیبهشت 93 13:30
آفرین گل پسر مبارک باشه انشاءا.. سلمونی دومادیت بری و همیشه خوشبخت بشی عزیزم یه بوس آبدار از پسمل خوشگل
فرزانه (مامان آرین)
پاسخ
ممنون خاله جون
پریسا
14 اردیبهشت 93 21:58
سلام،ماشالله به گلپسرت ایشالله خدا حفظش کنه آرین جونو
مامان بهاره
17 اردیبهشت 93 10:06
خصوصی داری
فرزانه (مامان آرین)
پاسخ
سلام بهاره عزیزم.بروی چشم ..حتمادر اولین فرصت دوست خوبم..از لطف وعنایت همیشگی شما بهمون ممنون
سمیرا
17 تیر 93 14:57
خوشگل شده اما بهتر بود براش مدل المانی میزدید من دیروز پسرمو بردم موهاشو المانی زدم
فرزانه (مامان آرین)
پاسخ
ممنون دوست خوبم بهمون سر زدین.بروی چشم .مبارک پسر گلتون باشه
سمیرا
30 تیر 93 15:40
خواهش میکنم عزیز دلم پسر گلتو خدا برات حفظ کنه
عماد
8 دی 94 14:33
سلام میگم قبلا سرشو تیغ زدین که موهاش ماشالله ایقد پرپشته؟؟ماشالله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد