شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

بقچه عشق

ایام نوروز با آرین عزیزم

1392/1/21 2:29
420 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عمر وجونم....پسر شیرینم.اومدم تا به وعده وفا کنم واز ایام عید92 هم برات بنویسم.ایام نوروز امسال مسافرت طولانی مثل سابق نرفتیم جز ١سفر کوتاه یک روزه به قم برای زیارت حضرت فاطمه معصومه (س)که خیلی سفر خوبی بودجای همه دوستان خالی.همه رو یاد کردم.

پسرم شما هم دراین  سفر خوب بودی فقط مشکل اینجا بودکه توماشین اصلا نخوابیدیتعجبتعجبتعجبتعجبوبه محض رسیدن به حرم اولش خوب همکاری کردی اما دقایقی بعد خوابت میومد ونق میزدیییییی جالب اینکه اصلا حاضر هم نبودی  بخوابی نمیخواستی هیچ چیزی رو از دست بدی شیطون بلا.متفکرحتی بعداز زیارت دیگه حسابی بد خواب شده بودی و وقتی برای ناهار رفتیم رستوران حسابی بیقراری میکردی شیر هم حاضر نبودی بخوری (ناهار شما رو هم از خونه آورده بودم وقبلا در توقفگاهی نزدیک حرم بهت دادم خوردی)اما تو رستوران چنان گریه ای میکردی که نوبتی من وبابا بغلت میکردیم ومیاوردیمت بیرون تا آروم میشدی اصلا نفهمیدیم چی خوردیم.کلافه

به مسجد جمکران که رفتیم داخل مسجد بغل مامانی شیرخوردی ودیگه تسلیم خواب شدی ویک ساعتی خوابیدی ومنم تونستم راحت نمازم رو بخونم خداروشکر.

خیلی خوابت میومد اما برای خوابیدن مقاومت میکردی شدید.

حیاط مسجد جمکران وپسر طلا تازه از خواب بیدار شده وهنوز خسته.

باقی ایام نوروز رو هم به سنت حسنه دیدوبازدید ومیهمانی سپری کردیم و اینهم به نوبه خودش برای پسرم تجربه شاد وارزنده ای بود.در این ایام از میهمانی رفتن وهمچنین میهمان آمدن های زیاد ومداوم حسابی بوجد میومدی وشیرین کاری هات هم که دیگه نگو ............

در میهمانی ها زمان خداحافظی برای تک تک حضار بوس میفرستادی (به شیوه خودت)کف دستت رو میبوسیدی وبعد فوت میکردی اونم فوت صدادار .ههههههه هرچی هم میخواستیم این جریان فراموشت بشه اما تنها کاری که فراموش نکردی همین بود موقع خداحافظی که میشد انگاری از واجبات بود که این مراسم رو انجام بدی وکلی به میهمانها انرژی میدادی .

یا سیب رو با اسم اپل از میوه ها جدا میکردی وبرای میهمانها میبردی.

وموقع آمدن میهمان ذوق زنان دستات رو بالا میبردی ودورادور خونه راه میرفتی وگاهی هم دور خودت میچرخیدی  وبا اصوات نامفهوم اما خیلی شیرین ودلبرانه اعلان خوشحالی از ورود میهمانان میکردی وموقع رفتن میهمانان هم گریههههه.الهی دورت بگردم نمیدونی توی دلم چه شوری بپا میشد که اینقده خودت رو شیرین میکنی نزد دیگران.

در این ایام میهمانی زیاد رفتیم وهمینطور میهمان زیاد داشتیم وخیلی بهمون خوش گذشت.

در این دید وبازدیدهابا کوچولوهای فامیل بازی میکردی ولذت میبردی مثل کسری جون ومحمد فرهام عزیز وآرتین خوشگل وارشیا داداشی وحلماجونی .الهی دورت بگردم که اینقده مهربون وراحت با بقیه نی نی ها ارتباط برقرار میکنی خداکنه هرچی بزرگترهم که  میشی همینطوری  بمونی گل مهربون مادر.شک ندارم که همینطور خواهد بود.

اینجا حلما جون با خانواده عزیزومهربونش امده بودند خونمون عید دیدنی وبا آرین حسابی بازی کردند.جالب اینکه حلما جون خیلی نسبت به ٣ماه پیش از جهت رفتاری فرق کرده بود.تولدت رو که یادت هست.اما خیلی خانم ومهربون وسازگار شده بود واصلا از پرخاشگری خبری نبود خدا روشکر.از خاله طاهره انتطار میرفت که اینطور هم بشه.ممنون خاله جون.

عزیز دل مامان از میهمان های کوچولومون فقط با حلما جون ازتون عکس دارم .مامان محمد فرهام ومامان داداشی ارشیا هم از شما عکس گرفتند که قراره ازشون بگیرم وبرات یادگاری نگه دارم.

 

در حین دید وبازدیدها هم گاهی فرصت کوتاهی بدست میومد وگل پسر رو میبردیم پارک بازی و 2بار هم باغ بابا عباس که خیلی استقبال میکردی وبهت خوش گذشت.خداروشکر که لذت میبردی.پسرم تمام تلاش مامان وبابا اینه که شما همیشه شاد باشی.

یه روز هم رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم (ع)ودر راه بازگشت به خونه یه سر رفتیم بوستان ولایت وقلعه شادی که در این بوستان هست.وسایل بازی موجود در اونجا چندان مناسب سن شما نبود جزتعدادی ماشین کودک که اونجاوجود داشت وشماهم که عشق ماشین داری این بود که حسابی بهت خوش گذشت ومن وبابایی از اینکه شما رو بردیم قلعه شادی خوشحال وراضی بودیم چراکه به خنده های از ته دلت میارزید پسر خوش اخلاق وخوش خنده مامان.

عکس هایی  که الان میخوام بذارم هم از این قلعه شادی شروع میکنم:

فدای خنده هات نفس مامان

تمام زندگی مامان وبابا همیشه شاد باشی الهی

ژست راه رفتنت منو کشته قند عسل

چی شده آقاپسر.بنزین تموم کردین؟

اینجا محوطه بوستان ولایت تهران که آقا آرین محو تماشای هواپیما شده

اینجا هم به هواپیما اشاره میکنی وسعی داری صداش رو هم در بیاری

عکس های بعدی مربوط به باغ ورده است:

 

پهلوون آرین خدا قوت

واین عکس پایین هم مربوط به پارک شورا واقع در ٤راه طالقانی کرج است

اینجا هم فقط با نی نی هایی که کنارت بودند دوست داشتی ارتباط برقرار کنی ودائما توجهت به اونها بود وباهاشون به زبون خودت حرف میزدی بطوریکه خانمی که اونجا بود باشما دوست شد ومیگفت چه پسر خوش اخلاقی دارین.

بعلللللله پس چی؟؟؟همه اینو میگن .ماههه پسرم هزار ماشاالله.لنگه نداره شاهزاده کوچولوی ما.مژهنیشخند

ودر انتها عکسای زیر مربوط به بوستان تاجیکستان کرج است

فدای خنده های دلنشینت پسر معصوم وشیرینم.آرزو دارم همیشه خنده میهمان اول قلبت وبعد لبانت باشد نازنینم.

امیدوارم تمام کودکان سرزمینم ایران عزیزم ایام نوروز را شاد وسلامت سپری کرده باشندوخنده میهمان دائم لبانشون باشد انشاالله.

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان سونیا
21 فروردین 92 9:05
به به زیارتتون قبول ایشاالله همیشه به گشت و گذار و لبتون خندون ودلتون شاد چه عکسهای خوشگلی گذاشتید از گل پسر مخصوص اون عکسی که به هواپیما اشاره میکنه دلم میخواست درسته قورتش بدم گل پسر رو مامانی اسفند دود لطفا

ممنووووووونمممممممممممممم عزیزم.بروی چشم حتما.بووووووووس

فائزه مامان مهدیار
21 فروردین 92 16:13
بهارتون مبارک.......
زیارتتون قبول
لحظه های خوش و شیرین به کامتون
انشالله امسال زیر سایه ی صاحب جمکران و حضرت معصومه سال خوبی واستون باشه


ممنون عزیزم وهمچنین برای شما انشاالله.

نگین
21 فروردین 92 16:40
فدات بشم من که عاشق پارکی
خودم میام میبرمت عشق خاله

ممنون خالههههههههههههههه جونییییییییییییییی

پگاه
26 فروردین 92 20:44
عید شما مبارک .........

به به چه پسرمون خوش تیپه هزا ر ماشالله
زیارت قبول ، برای ما هم دعا کردین ؟

ماشالله چه آرین گلی باهوشه ، آرش که یه کلمه هم حرف نمی زنه

از طرف من ببوووووووووووووسش محکم


ممنوم پگاه جون.مطمئن باش شما هم از عزیزانی بودید که دعاتون کردم.انشاالله قبول حق باشه.
بروی چشم میبوسمش به شرطی که شما هم آرش خوشگل منو از طرفم بچلونیش از بوسه.

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد