آرین 15ماهه من به روایت تصویر
سلام عزیزترینم.پسر گل مامان دیگه بسختی میشه از کارای شما عکس بگیرم ماشاالله خیلی شیطون شدی که هیچ اکثرا دوربین رو هم ازم میگیریدر این پست چندتا عکسی که تونستم بگیرم رو برات میذارم .اما اینا تقریبا فقط یک هزارم کارای اینروزای شماست که داخل خونه انجام میدی
اینروزابا برج قورباغه ات که عمه جون برات عیدی خریده حسابی سرگرم میشی البته فقط برای دقایقی
ودقایقی بعداجزای برج رو به اطراف پرت میکنی یا اونا رو مثل کلاه میگذاری روی سرت
ودر انتها هم سوت پایان بازی
اینجا مشغول بازی با گوشی هستی طبق معمولجدیدا در حال راه رفتن گوشی رو به گوشت نزدیک میکنی وکلمات نامفهوم میگی که حسابی خوردنیت میکنه.تند تند راه میری وحرف میزنی .حالا دیگه ادای مارو درمیاری ناقلااااااااااااا
حیف که ازش عکس ندارم
حتی در حالت خوابیده وبا موبایل!!!!!!!!!
خسته هم بشی گوشی رو رها نمیکنی(قدکشیدنت رو قربووووون)
بذارین فکر کنم حالا نوبت چیه باهاش بازی کنم؟؟؟؟؟؟
اینروزا بیشتر از اینکه سوار ماشینت بشی دوست داری هلش بدی
و
عاشق این چرخک تاتی هستی .مامان ایران واست خریده.دورادور خونه باهاش راه میری حتی تو اتاق ها وآشپزخونه.
همیشه به حالت دمر میخوابی
عجله نکن عکس بعدی رو ببین
اینم شازده پسرم که دمر خوابیده.البته آرزوی منه که خوابیدنت به همین سادگی عکس باشه.هنوز با کلی کلنجار روی پای مامانی میخوابی وبعد روی تختت میذارمت.مگر به ندرت که خیلی خسته باشی.
عکس پایین آقا آرین با داداشی ارشیا در پارک تاجیکستان رو نشون میده.در این ماه تقریبا یک شب درمیون با بابایی شما رو پارک میبردیم.که ٢بارهم به اتفاق داداشی وخاله فرانک وعمو احمدرفتیم وحسابی بهتون خوش گذشت.تمام تلاش من وبابایی هم اینه که از هر فرصتی استفاده کنیم تا شما گل پسر خوشگلمون شاد وخوشحال باشی .
نفس مامان بغل بابایی در روستای سرسبز کردان.
این عکس آخر هم بعنوان حسن ختام پست امروز(عاشق نگاهتم مامان)خودم خیلی دوسش دارم این عکس رو