پدر عزیزم تبریک
سلام دردونه ام
امروز میخوام خبر خوبی رو برات بنویسم که اوایل تابستان امسال متوجهش شدیم وخوشحالمون کرد.البته مامان با تاخیر اونو میذاره.زین جهت شرمنده ام.
اما اون خبر خوب اینه که بابا جون مقطع کارشناسی ارشد دررشته مورد علاقه اش قبول شده از اون مهمتر که در مقطع کارشناسی هم با معدل بالا وبه عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شده.
پسر عزیزم از اینکه این خبر شادکه بیشتر مختص باباییه رو اینجا برایت ثبت کردم نمیخوام فکر کنی صرفا قصد دارم توجهت رو به امور تحصیلی بدهم هرچند این مهم هم برایم کم اهمیت نیست امااصلا اصراری ندارم که حتما مدارک بالای تحصیلی کسب کنی تا باعث افتخار شوی (خودت میدونی که هزاران لیسانس وفوق ولیسانس ودکتر ازتعلیم مادر بزرگ وپدر بزرگ شما به جامعه وارد شدند همینطورپدر ومادرشما هم تحصیلات عالی دارند..
پس مطمئن باش این قضیه فخر فروشی کردن با تحصیلات ومدارک که متاسفانه اینروزها خیلی میبینم...... در نظرمن هیچه وبی اهمیت ...واقعا جایگاهی نداره اگر هم الان بهش اشاره ای داشتم فقط برای اینه که فکرت رو به این مهم سوق بدهم
بدونی فقط بدونی آرزومه ....
آرزومه که مثه پدر ت پشتکار وجدیت بینطیری در تمام امور زندگی رو داشته باشی.این برای من از هر چیزی مهمتر ه عزیزم.آرزو دارم در هر زمینه ای که به اون علاقه مندی با جدیت وپشتکار به مدارج بالا راه یابی.
پدرت یه مرد نمونه ...یه پدر نمونه....ویه پشتوانه بینطیر برای توست .دوست دارم پسرم هم مانند پدرش مرد باشد به معنای واقعی کلمه.انسان باشد به معنای واقعی...
پدر شما بدون گذروندن تحصیلات عالیه هم مرد رویاهای مادر بود چون انسان بود و قابل افتخار.... لازم نیست که به تمام مواردوجزییات اشاره کنم...خودت تمام اینها را وقتی بزرگ شدی درک خواهی کرد .
عسلکم علاوه بر خیلی مشکلات دیگه که بخاطر ذیق وقت نمیشه اینجاعنوان کردباید بگم تحصیل کردن در شرایط پدرشما خیلیییی سخت تر از اونی بود که فکرش رو بشه کرداما هیچ مشکلی باعث نشد خللی درپشتکار ایشون برای رسیدن به ا هدافش ایجاد بشه.ویک تنه وخستگی ناپذیر به راهش ادامه دادبه عنوان مثال میتونم یه مورد خیلی کوچیک در این خصوص رو بهش اشاره کنم
یادمه زمانیکه شما بدنیا میومدی 14دیماه 1390یعنی روز بدنیا آمدن فرزندش وروز اضطراب ها ونگرانی ها ی پدرانه...روزی که بعد ١٠سال پدر میشد...دقیقاروز قبل وفردای اونروز بابایی دوتا امتحان پایان ترم داشت.اونم دروس خیلی سنگین ....اما این باعث نشد نه از مسئولیت پدری وهمسری خودش بزنه (ایشون اونروز در بیمارستان وکنار من بود مثه همیشه )ونه مسئولیت دانشجویی وامتحانش هم بخوبی داد.ونتیجه هم که الان گفتم...
از طرف خودم وآرینم این شایستگی به حق رو به کاظم عزیز خودم تبریک میگم وبراش بهترین ها را آرزومندم.میدونم که بابایی در تمام بحران های زندگی مقتدر وبا ذکاوت عمل کرده وخواهد کردوهمیشه بهش افتخار میکنم امیدوارم پسری شایسته تحویل جامعه بدهم که مانند پدرش نمونه باشه.