11ماهگی

1391/9/17 12:31

445 بازدید

اشتراک گذاری

پسرخوبم خداروشکر امروز صبج کمی بهترم توهم صبح ساعت 9بیدار شدی وچون شب رو خوب نخوابیده بودی دوباره الان خوابت برد منم اومدم بنویسم.

مامانی فدات بشه داری روز بروز شیرینتر از روز پیشت میشی نمیدونی گاهی وقتها دیگه نمیتونم تحمل کنم بغلت که میکنم فشارت میدم دوست دارم بخورمت جیگرمامان.

دیگه حرفه ای 4دست وپا میری.از هرجا میگیری وسریع بلند میشی.از مبل ومیز کمک میگیری وراه میری.سعی میکنی از مبل ومیز بالا بری.گاهی موفق میشی وگاهی هم از مامان میخوای کمکت کنه.دکمه خاموش روشن لباسشویی ودستگاه دی وی دی وضبط رو کاملا میشناسی وروشن وخاموش میکنی.در کشوها ی آشپزخونه رو که مامانی چسب نزذه بازوبسته میکنی.به در ورودی خونه اشاره میکنی ومیگی دد دد ددد با فتحه.بابا عباس رو که ببینی میگی ب ب ابا (بافتحه روی ب).تشنه بشی گاهی وقتها با معنا میگی آب آب(بازم با فتحه روی ب).با پرده خونه دالی میکنی.میری پرده رو میگیری ومیکشی رو صورتت وبرش میداری.کنترل تلویزیون رو برمیداری وبه سمت تلویزیون میگیری ومیگی ای ای ای یعنی میخوام روشن کنم.همچنان عاشق ماشین بازی هستی وکلی هم پیشرفت کردی بطوریکه 4دست وپا ماشیت هات رو دورادور خونه میبری.ازکارهات مثل همیشه فیلم هم گرفتم عسلم.

اماغذا خوردنت هنوز خوب نشده ومامانی با هزاران ترفند بهت غذا میده بیشتر موقع تماشای تلویزیون خوب میخوری واین اصلا خوب نیست ومامانی دنبال چاره ای هست تا این عادتت رو فراموش کنی.

غذاهایی که میخوری مثل سابق ادامه داره وفقط تخم بلدرچین ونصف گردو رنده شده داخل فرنی هم به قبلیا اضافه شده.جون فصل سرد شروع شده سعی میکنم روزانه شلغم هم بهت بدم تاخدای ناکرده سرما نخوری عزیزم.

برنامه خوابت بعضی روزها خوبه اما بیشتر روزها(بخاطر دوره دندون در آوردنت تواین ماه )کمی تنطیمش بهم خورده.امیدوارم بعد گذروندن این دوره بهتر بخوابی عشقم.