وقتی تلفن زنگ بزنه!!!
پسرم عاشق تلفن وموبایلی.البته قبلا دوست داشتی اونا رو بگیری وبذاری توی دهنت اما جدیدا...
خودت ببین عسلم......
امروز وقتی دایی محمد زنگ زدودلش برات تنگ شده بودومیخواست صدات رو هم بشنوه ازقضا دوربین هم طبق معمول دست مامانی بودوداشت ازچند کارجدیدت عکس مینداخت:
موندی گوشی رو از بابایی بگیری یا دوربین رو از مامانی؟؟؟
گوشی رو که گرفتی بادقت به صدای دایی جون گوش میدادی
بعد سعی میکردی کلمه ماما رو که دایی میگفت تکرار کنی
و وقتی دایی شعر مورد علاقه ات رو خوندلوس لوسکی میخندیدی
وبعداز اون شروع کردی به فشردن دکمه های گوشی(آخخخخ بنده خدا دایی گوشش درد گرفت مامانی دستت رو از روی دکمه بردار)
وتا صدای دایی رو شنیدی که میگفت ددر چنان ذوق زده شدی وتلفن رو انداختی
وهمچنان ذوق زده به هوای ددر اومدی به سمت مامانی و گوشی رو رها کردی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی