تولد دوسالگی(2)

افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن

مقدمش یارب مبارک باد بر سرو وسمن

شب تولد تو که میشود در دلم خنده هایی سراغ دارم که لبی به خودندیده است....در دلم گریه هایی از سر شوق دیده ام که چشمی اینسان تر نگشته است...شب تولد تو چشم بر چشم نگذاشته ام نه از اشک های پیاپی شوق ومرور خاطرات زیبای آمدنت...ازاینکه در دل تاریک شب های دیماه به یمن چراغانی دلم به استقبال آمدنت روشنترین روز عالم را دیده ام...

آری...در شب تولد تو در دلم سجده هایی دیده ام که در هیچ پیشانی ای آنرا نیافته ام!!!!

همه تن دل گشتم وهمه دل زبان شدم در مدح وثنای او...

که هیچ زبان مدحی در گیتی سراغ ندارم چون دلم...

چون تورا از او دارم...روز تولدت که میشود بیشتر از هر زمان

ورد زبانم میشود:

خدایا هزاران هزاربار شکر...الله اکبر..تبارک الله...

خدایا خودت حافظ در دانه ام باش فقط وفقط خودت

که بهترین نگاهبانانی...

عکس های شب دوم یعنی ١٤ دیماه در کنار عزیزترین هامون  به بهانه قشنگترین روز دنیا...روز تولد تو را ببین

البته لازم میدونم بگم جای بابا بزرگ عزیز ودوستداشتنی شما باباعباس مهربون خیلی خالی بود...پدرعزیزم اخیرا جراحی چشم انجام دادند وچشمانشون کمی ناراحتشون میکردوباعث شد وجود پر مهرشون  اونشب  در جمع مانباشد..برای سلامتی این بزرگوار هم دعا میکنیم وگرنه مگه میشه باباعباس جون تولد عزیزترینش نباشه...

حالا عکس ها:

بقیه عکس ها در ادامه مطلب

کادوهای خوشگل اونشب که عزیزان زحمت کشیده بودند برات هدیه دادند:

دربالایه عکس از تمام هدایاعزیزانمون در اونشب وکنار اونهاآرین خان دوساله گلم گذاشتم وعکس دوم از بلز هست که آرین از بین اسباب بازیهایش به اون علاقه بیشتری نشون داد...خوب معلومه هدیه زنعمو شیرین عزیزه که عاشق آرینه...بایدم خوشش بیاد

هدیه خاله نگین جون

دو عکس بالا هم هدیه دایی فرهاد جون

هدیه آقاجون ومامان جون مبلغ ١٠٠هزار تومان

هدیه مامان ایران جون یه ماشین مسابقه کنترلی

هدیه بابا عباس جون مبلغ ٥٠هزارتومان

هدیه عمو مهدی جون قطار

هدیه زن عمو شیرین جون آلات موسیقی بلز

هدیه عمه سمیرا جون جعبه ابزار

هدیه عمو محمد جون پکیج پلیس شهر

هدیه دایی محمد جون پکیج شامل دو ماشین ویک هواپیما

هدیه خاله نگین وعمو حامد(البته اونشب نبودند در جمع ما)یه سوییشرت بافت

هدیه دایی فرهادوزندایی بهاره (دایی جون هم اونشب نبودند در جمعمون وبعدا زحمت کشیدند اومدن خونمون)یه بلوز پاییزه ویه سوییشرت پاییزه

هدیه خاله فرانک عزیزوارشیا جون (چند شب بعد زحمت کشیدندواومدند خونمون):هوش چین وبازی ماه وستاره

دست همه عزیزانم درد نکنه

اما

پذیرایی اونشب :

تنقلات :مثل شب پیش

وشام :

قورمه سبزی...فلافل...کیک مرغ ...ژله بروکن گلاس...سالاد کاهو

کیک مرغ وژله بروکن گلاس رو شب قبل بعد رفتن میهمانان (خانواده عزیز خاله طاهره)درست کردم تا ٥صبح بیدار بودم ولی اینقدر عشق وانرزی داشتم که اصلا خسته نشدم وهنگام شام هم همه عزیزان از خوردن اونا لذت بردند وحسابی تعریف کردندخستگی دیگه به تنم نموند...

نوش جونتون عزیزانم

مامان عاشق اینه که تو میهمونیهاش مخصوصا تولد توی عزیزتراز جانم وبرای میهمانهای عزیزترینش که عاشقشونه از دستپخت خودش برای پذیرایی تدارک ببینه..چون نمیدونی ادویه عشقی که تو اون غذا حتی بظاهر ساده میشه یافت چقدر طعم اونو دلپذیرترش میکنه...قورمه سبزی اونشب از کباب برگ هم بیشتر به همه چسبید همگی اعتراف کردند....نگین چه خودستاهستما...باور کنید حقیقت محض گفتم واز روی تجربه های قبل وگفته های میهمانان عزیزم اینو مینویسموقتی احساس راحتی وخوش گذشتن رو از چشاشون میبینم پس میفهمم جای تعارف هم نبوده حقیقت بوده...حالا دیگه باورش با خودتون

کیک مرغ

ژله بروکن گلاس