شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

بقچه عشق

بازدید از باغ وحش ارم

1392/6/19 14:17
959 بازدید
اشتراک گذاری

          سلام قند عسل شیرین پسر

همونطور که از عنوان پست پیداست دارم خاطرات بازدید از باغ وحش ارم در روز جمعه اول شهریور ماه ٩٢ رو برات مینویسم. امیدوارم از خوندنشون لذت ببری.

پنجشنبه شب بود که دوست خوب ومحترم بابایی آقای عذرایی که تو بهش عمو میگی  در تماسی تلفنی با بابایی بهمون پیشنهاد بازدید از باغ وحش ارم برای فردا عصر یعنی روز جمعه رو داد.ماهم  با این پیشنهاد موافقت کردیم چون طبق تجربه قبل میدونستیم تو در کنار این دوستان تقریبا هم سن وسالت ( عماد ومیعادعزیز)حسابی لذت میبری .  همینطور مامان وبابای دوقلوهای عزیزنیز بسیارمحترم وخوش برخورد ومهربون وصمیمی هستندوادم از بودن در کنارشون لذت میبره.انشاالله همیشه در پناه حق سالم وسلامت باشند.

                      

این بار مسئولیت تدارک تغذیه بیرون رفتنمون  رو ما بر عهده گرفتیم.البته کار خاصی هم نبود چون با علم به این تجربه که با بودن سه بچه کوچولو بیرون رفتن تا حدی سخته سعی کردیم همچی رو ساده بگیریم وبیشتر بتونیم به شماها رسیدگی کنیم وکمتر اذیت بشین. مامان ماکارانی پخت که شما کوچولوها هم دوست دارید تا دیگه نیاز به پخت عذای جداگانه براتون نباشیم وچای وخربزه  هم با خودمون بردیم.چای رو با تی بگ وآب جوش داخل فلاکس درست کردیم وخربزه ها رو هم ریف کرده وآماده خوردن داخل ظرف دربدار گذاشتم.به همین راحتی جای همه دوستان وعزیزان خالی.خیلی به بچه ها مخصوصا به آرین جونم وحتی خودمون بزرگترهاخوش گذشت خداروشکر.

                                  

دوباره مثه سری قبل ساعت ٣صبح برگشتیم خونه.سعی کردیم زودتر برگردیم اما اولا شماها دل نمیکندید.حسابی سرحال وشاد بازی میکردین.ثانیا ساعت ٧رفتیم تا دوری زدیم داخل باغ وحش ودنبال شما ومراقبت از شما وشیطنت هاتون سرگرم شدیم ساعت شد ١١شب.

            

بعد هم سوار چرخ وفلک به قول آرین خان ویژو ویژ شدیم.(تا چرخ وفلک رو میبینی انگشت اشاره به سمت آسمون ودایره وار اونو میچرخونی ومیگی ویژ وویژ)وبعد هم در محوطه پارک که فصای سبز بود شام خوردیم.وبرگشتیم خونه.

راستی پسر شیرین زبونم خوب اسم حیوونات رو در اونجا از زبون ما تقلید میکردی ومخصوصا میمون رو درست وکامل میگی میمون.

                                               

دیگه اینکه اسم عماد ومیعاد رو صدا میزدی ماشاالله بهت.عماد جون هم اسم تو رو یادگرفته بود وصدات میزد.ماشاالله به گل پسرای خوش زبون.

                        

اینم عکس های اون شب شاد وبیادموندنی ...شاد مخصوصا برای شیطون بلای خودم آرین خان.

 

بابایی وآرین خان وّآقای عذرایی وعمادجون ومیعاد جون.

تنها عکسی که تونستیم شما سه تا رو گیر بیاریم واز رودرو ازتون عکس بگیریم اینجا تو بغل باباها بود تازه اینم با کلی سرتون رو گرم کردن و این حرف ها..

                                      

قربون پسر مهربونم برم داره خرگوش کوچولو رو نوازش میکنه.

البته در این عکس هم تقریبا تا حدی موفق شدم  عکسی از چهره روبروی شما سه تا گل داشته باشم.

                                            

آرین جون کجا میری؟اینجا تلاش داشتی بری داخل واون حیوون (متاسفانه اسمش رو نمیدونم استعدادم در یادگیری اسم حیوونات فوق العاده ضعیفه برعکس گل پسرمنیشخند)رو ناز کنی.فکر میکردی مثه خرگوش ها باید همه حیوونها رو نوازش کنی واز نزدیک ببینیشون.

قربون قلب مهربونت برم مامانی

بقیه عکس ها رو در ادامه مطلب حتماببین:

                                                                            

 

                                                                    

                                                                       

پسرم دیگه قرار نیست همه حیوونا رو ناز کنی؟!مامانی مجبوره مرتب دستات رو بشوره.حالا اون به کنار دلم برای دستای کوچولوت میسوزه مامان جون.

اینقدر بهت گفتیم خرگوشا رو بوس نکن (منظورم اون دو تا خرگوش اولی ها که عکسش رو گذاشتم )که اینجا لپت رو آوردی جلو خرگوشه بوست کنه.قربووووووونت برررررم .....آخخخخخخخخخ(اینجا جلوی درب ورودی مهد کودک حیوانات بود وتصویر دختر خانم نازی که میبینی مربوط به یکی از بازدید کننده ها بود که خرگوش کوچولو رو بغل کرده بود وهرچی سعی کردی اونو بهت بده نداد که ندادمنتظر)در مهد کودک حیوانات بچه های حیوانات مثه خرگوش رو نگهداری میکردند وکوچولوها میتونستند داخل شوند واز نزدیک باهاشون آشنا بشن)

پسرم مواطب باش سرت رو نبر داخل نرده هااااااااااااااااااااااااااااا.....

پس عماد جون کجا رفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

آرین:میعاد جون عماد جون که رفت منم رفتم.......

مهم نیست ازآرین وعماد جدا عکس میگیریم.بعلهههههههههههههههههههه

سلام آقا عماد عزیز.خاله جون یه لحظه همینطوری وایسا تا ازتون عکس بگیرم.آرین جون شما هم برگرد تا با عماد جونم عکس بندازی

قهقههقهقههقهقههقهقههقهقههقهقههقهقههقهقههزبان

خوب حالا که اینطوریه پس با مامانا عکس میگیریم ازتون.مثه اینکه موفق شدیم.هورا

آقا شیره رو ببینین!

                                          

این وسیله بازی در محوطه باغ وحش بود برای سرگرمی کوچولوها.

آقا آرین در محوطه بازی ودویدن ها شروع میشود............

عماد جون بدو بریم چرخ وفلک سوار شیمممممممممممم

واینم صف چرخ وفلک وآقامیعاد که خوابیده  وآقا آرین هم با خواب مقابله میکند....+ دو آقا بابای خسته

اینجا داخل کابین چرخ وفلک دو قلوهای نازنین برای یه لحطه کوتاه خوابیدند اما

آقا آرین خان شیطون بلا  همچنان بیدارررررررررررررررررر

بیداره بیداررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

بعلههههههههههههههههههه بیدارررررررررررررر.

                             

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

فرزانه مامان آرین مهر
19 شهریور 92 14:45
وای چقدر خوب چه عکسهای قشنگی چقدر خوب توضیح دادید تموم لحظه هاشو حس کردم .میگم چطوری دوقلوهارو از هم تشخیص میدید اینام که کچل کردند .
چقدر عکس خودتون خوب افتاده .
میبوسم آرین عزیزرو


ممنونم فرزانه جون همیشه به ما لطف دارین دوست خوبم.والا نشد عکس درست حسابی بگیرم از این شیطون بلاها .اونوقت معلوم بود زیاد شبیه هم نیستند براحتی از هم تشخیض داده میشن.
مامان ارشیا
21 شهریور 92 14:45
ای جونم خاله همیشه به گردش و تفریح عزیزم شاد و سرحال و پر انرژی باشی کنار مامان و بابای مهربونت


][
فرزانه مامان آرین مهر
21 شهریور 92 18:57
سلام نظر خصوصیم رسید یا نه دیدم جواب ندادید گفتم حتما به دستتون نرسیده


سلام دوست گلم.نه بدستم نرسیده!!!!!!چرا؟؟؟؟!!!
مامان امیرعلی
28 مهر 92 0:43
ای جووونم چه عکسای خوشگلی همیشه به گردش وتفریح پسر ناز


ممنونم خاله جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد