باغ لاله گچسر
سلام آقاپسر گل مادر.
امشب شما در خواب ناز هستی ومامانی اومده تا از یک روز زیبای بهاری که در هفته گذشته داشتیم برات بنویسه.
هفته گذشته در روز 17اردیبهشت ماه به اتفاق دوستان دانشگاه بابا وخانواده های محترمشون وخانواده عزیز داداشی ارشیا وخاله نگین جون وعمو حامد عزیزبه دیدن باغ لاله گچسر رفتیم.
خانواده آقای عذرایی و2قلوهای نازنینشون عماد ومیعاد که 2ماه ونیم از گل پسرم بزرگتربودند وخانواده آقای عزیزی وتک دختر خوشگلشون آیرین جون 6ساله خانواده های عزیز از دوستان بابا کاظم بودند.خلاصه اینکه جمعمون حسابی جمع بود.جای همه دوستان عزیزم خالی خیلی خوش گذشت همینطور به شازده پسرم.
عزیزترینم مامان وبابا قبل از اینکه شما بدنیا بیایی یعنی سالهای قبل سه سری برای بازدید از نمایشگاه لاله گچسر به این مکان اومده بودند.اما اینبار فقط وفقط به خاطر گل پسرمون اومدیم وخیلی خوشحالیم که این تصمیم گرفته شد چون خیلی به شما خوش گذشت.
از لاله ها که دیدن کردی بوجد اومده بودی ومرتب با اشاره به لاله هامیگفتی گل...گل..عکس هم زیاد گرفتیم.
در راه بازگشت هم کنار رودخانه برای ناهار توقف کردیم وآقای عذرایی برامون کوبیده درست کردند که مزه اش واقعا محشر بود.دستشون درد نکنه خیلی زحمت کشیدند.گل پسرم که کباب اصلا نمیخورد در کمال تعجب از کوبیده دستپخت دوست بابایی حسابی استقبال کرد.
تا سیخ های کباب آماده شده در سفره گذاشته شد عسل مامان پشت سر هم میگفت بباب(فتحه روی ب).دوستان میگفتند چه خوب که آرین سر سفره میشینه وچقدر هم خوب حرف میزنه.
اونروز تاب سواری هم کردی اما خیلی کم.شاکی هم شدی. چون تاب رو با طناب به درخت بسته بودند وغیر ایمن بود نمیتونستیم زیاد شما رو تاب بدیم.
هزار ماشاالله عماد ومیعاد 2قلوهای پرجنب وجوش وفعالی بودند.سریع رفتند به حاشیه رو دخانه ولباس هاشون رو خیس کردند شما هم به تقلید از اونها میخواستی بری داخل آب وکلی جیغ کشیدی تا بالاخره ماتسلیم شدیم وکمی پاهای شما رو در آب گذاشتیم خیلی لذت بردی.اما زود لباس شما رو عوض کردیم واز رودخانه دور شدیم تا خدای ناکرده سرما نخوری عسلکم.
در راه برگشت هم داخل ماشین خوابیدی برخلاف همیشه ات .فکر کنم حسابی خسته شده بودی.خوابهای خوش ببینی شیرین عسل مامان.
آقای عذرایی فردای آنروز یک عکس از شما بچه ها در سایزبزرگ ظاهر کرده بودند وبه عنوان یادگاری برامون آوردند.عگس های زیر هم از دوربین ایشون گرفته شده ودوربین عمو احمد.دوربین خودمون امانت دست کسی بود وما خودمون با دوربین عموحامد عکس گرفتیم ومتاسفانه عکس ها رو نتونستم در کامپیوتر بریزم.نمیدونم چرا ارور میداد.بمحض ریختن عکس های دوربین حامد جان در کامپیوترآنها رو برات میذارم.
از راست:عماد-آیرین-میعاد-ارشیا-آرین