امان از بی خوابی هات مامانی؟؟
عسلم شیرینم مدتیه عادت بدخوابی قبل از6ماهگیت رو دوباره ازسر گرفتی.شب ها اصلا نمیخوای بخوابی؟!!!
همین الان ساعت نزدیک 2نیمه شبه وتو روی پای بابایی با خوابیدن مبارزه میکنی واین من وبابایی رو ناراحت کرده ونگران سلامتی تو عزیز دلم.بخدا همین الان بغض گلومو گرفته که گریه هات ودیدم تورو آروم کردم وبه بابایی سپردم واومدم احساسم روبنویسم شاید کمی تسکین یابم.
با دکترت هم درمیون گذاشتیم وخداروشکر مشکلی نبوده اما باخودمون میگیم آخه یه بچه 10ماهه مگه چقدر میتونه خودش رو به زور بیدار نگه داره.ازطرفی دراومدن دندون و از طرف دیگر شیطنت هات هم به این مسئله دامن زده.الهی قربونت برم الهی توسلامت باشی من وبابایی داریم با این مشکل خودمونو وفق میدیم هرچند کمبود خواب تاثیرات سوئی برما هم داشته اما همه اینا فدای یه تار ازموهای قشنگت.
شب عید سعیدغدیر است از خداوند میخواهم به یمن این روز عزیز پیش رواین مشکل رو هرچه زودتر برطرف کندوعزیز دلم رو در پناه خود سلامت دارد.آمین.