آش دندونی
آرین عزیزم آش دندونی ات روزجمعه گذشته مصادف با عیدسعیدقربان مورخ 5آبان 91پخته شد.
مراسم آش دندونی ساده وزیبا همانگونه که مامانوبابادرنظرداشتندبرگزارشد.زحمت پخت آش رو هم بهترین وماهرترین آشپزفامیل که دست پخت ایشون زبانزده برعهده داشتندبله درست حدس زدی مامان جون پنجه طلات آش دندونیت روپختآش خیلی خیلی خوشمزه شده بود.
مامان جون عزیزم دست شما درد نکنه عاشقتم
مامانی وبابایی از چند روز فبل تمام وسایل مورد نیاز آش رو تهیه کردندوزحمت پختش رو به عهده مامان جون گذاشتند.در این مراسم کسی رو دعوت نکردیم وهدفمون هم پخش کردن آش بود.آش رو فقط به مامان ایران وخانواده عموحامد وعموعلی وعموصفا ودایی فرهاد وچندتا از دوستان مامان وباباوهمسایه ها دادیم.
قراربود تا عصر خونه مامان جون باشیم وبعد بریم خونه مامان ایران.وبا مامان بزرگ وبابا بزرگ مادری شما هم یه کیک دندونی بخوریم.
وقتی خونه مامان جون بودیم عمو علی وخونواده شون اتفاقی به جمع ما پیوستند وخوشحالمون کردند.واین خالی از لطف نبودچراکه شما و رادین جون عکس های زیادی گرفتین.هرچند جای بقیه مثل عمو صفا ونداجون خالی بود اما چاره ای نبود چون در برنامه ما دعوت نبود عزیزم .واین بهترین تصمیم مامان وبابا در اون موقع بود که بعدها مامان اگر صلاح دید برای شما توضیح خواهد داد.
اینم عکس آش دندونی که تزییناتش بعهده مامان بود
برچسب در ظروف آش که ایده وطرح اون از مامانی وزحمت فتوشاپ برعهده دایی محمدبود
کیک دندونی که بابایی دوتا سفارش داده بود یکی برای مراسم خونه مامان ایران ویکی هم برای مامان جون.
خونه مامان جون---آرین جونی و رادین جونی.آرین:راذین جونم دوست دارم.
رادین:منم آرین جون ودوست دارم.بذار بوست کنم.
خونه مامان ایران -----دیگه خسته شدی وبابا ودایی دارندسرگرمت میکنندعکس بندازی
بعداز اینکه تونستی کیکت رو مشت ومال بدی سرحال شدی
شب اونروز و آقا آرین خسته که تازه برگشته خونه
انشاالله سلامت باشی پسرعزیزم وهمه دندونات براحتی دربیان که اینقدر اذیت نشی