مسافرت شمال
بالاخره بعد از اینکه کل تابستون امسال رو خونه بودیم وسفرنرفتیم طلسم شکسته شد وهفته پیش روزسه شنبه با بابایی ومامان ایران وبابا عباس ودایی محمدرفتیم به سمت شمال.
برای راحتی گل پسر هم یه ویلا با کلیه امکانات اجاره کردیم.اضافه بر اون مامانی کلی وسیله های مرتبط با تورو که یه ماشین جداگانه رو به خودش اختصاص داده بودتو ماشین بابایی جا داده بود.حتی گهواره عسل طلا هم باخودمون بردیم.به پسمل طلا خیلی خیلی خوش گذشت.همگی سعی کردیم همه چیز به بهترین شکل ممکن باشه تا عسلمون لذت ببره.
غروب اولین روز هوا خنک شده بود توام با وزش باد.
صبح روز بعد وهوای بهاری.عسل طلا با چمن های جلوی ویلا بازی میکنه.اما کمی هم از آفتاب دلگیره وداره کم کم میره رو کانال غر ونق.
بعدازظهر روز دوم در بازارچه ساحلی.بابا عباس واست فرفره زنبوری خریده.
اینم گهواره پسرنازم تو ویلا تا خواب راحتی داشته باشی.
گل پسر به ماسه ها با تعجب نگاه میکنه.
حالا بابایی اومده کنارش وباهاش بازی میکنه.
گل پسرکنار دریانشسته وحسابی کلافه خواب.آخه با بابایی یه ساعتی میشه اومده کناردریا ولی مامانی تازه رسیده وداره عکس میگیره چون داشته واسه ظهر گل پسر غذا میپخته.
نزدیکای غروب وعسل مامان نشسته روی یه تکه از تنه درخت.
..................................................................................................................
عسلم عکس زیاد ازت انداختم اما فقط چندتاشو اینجا یادگاری گذاشتم.