اولین آرایشگاه رفتن عشق مامان
سلام زیباترینم
بالاخره تصمیم گرفتم برخلاف میل باطنیم موهات رو کوتاه کنم. فقط برای راحتی تو که از همچی برام مهمتره.
اینو خودت میدونی که توبرای مادر زیباترینی عزیزکم چه با موهای بلند وچه کوتاه...حتی بدون مو...
این اواخرگرمای هوا وبلندی موهات دیگه برات ناراحت کننده شده بود اینبود که دیروز عصر با بابایی رفتیم آرایشگاه نزدیک خونمون تا موهای لخت و بلند گل پسر رو کوتاه کنیم .واین اولین بار بود که شما رو آرایشگاه بردیم.قبلا فقط در حد کوتاهی چتری های جلوی سرت موهات رو کوتاه کرده بودیم اما کل موهات رو هنوز دست نزده بودیم (اونم توی خونه وزمان خواب به دست مامان فرزانه.)
خاله جون وعمه جون هم مثه مامان دلشون نمیومد موهای زیبای تورو بدست کوتاهی بسپریم در لحطه های آخر هم تلاش داشتند منصرفمون کننداما چاره ای نیست گاهی باید تابع شرایط از بعضی چیزها گذشت تا به چیزهای بهتری رسید.( افراد زیادی از دوستان که شما رو دیده بودندهم توصیه کرده بودند موهای آرین رو کوتاه نکنیدااااا)
دوشنبه گذشته ٣١تیرماه رفتیم آرایشگاه .آقامرتضی آرایشگر مهربون وخونسردی هستند والحق که برات وقت گذاشتند.(از دوستان بابا هم هستند)اما اونروز شما دوست نداشتی همکاری کنی بطوریکه اصلا نمیخواستی توی آرایشگاه پا بذاری.داشتیم کم کم نا امید میشدیم که به پیشنهاد آفامرتصی بدون بستن پیش بند ونشستن شما روی پای بابا کوتاهی انجام شد تازه با کلی بازی کردن وحواس شما رو پرت کردن.(چاره ای نبود)وبعد مستقیم رفتیم داخل حمام خونمون.
بعد ش هم انگا نه انگار که قلبا تمایل به کوتاهی موهای پسرم رونداشتم اینقده ماه تر شده بودی که مثل ندید پدید ها هی ازت عکس میگرفتم. ای دورت بگردم عزیزترینم.
واینم عکسای قبل وبعد از آرایشگاه رفتن آرین خان :
تا وارد آرایشگاه شدیم شروع کردی به گریه کردن واینجا آقا مرتصی داره حواس شما رو پرت میکنه.(ناگفته نمونه که قبلا دو الی سه باری بابا شما رو با خودش به این آرایشگاه آورده بود تا با محیط آشنا بشی گویا کارساز نبود برات واز همون اول هم از اونجا خوشت نیومده بود)
در 2عکس بالا شماروی پای بابایی نشستی
واینم عکس های بعد از کوتاهی گل پسرم:
فدای خنده های خوشگلت بشم من.
اینم از پشت موهات
عسل طلا مامان عاشقتههههههههههههههههههههه