شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

بقچه عشق

شبی بیادموندنی با عمه جون

1391/7/4 20:43
582 بازدید
اشتراک گذاری

تو ذهنم بودکه  تو این روزهای گذشته فرصتی بیابیم وباهم بریم یه کادوی ناقابل برای عمه جون بخریم.(جهت تبریک کارجدید)چون عمه جون مدتیه که مشغول کار جدیدش شده وبه ماهم قول شام اولین حقوقش روداده.خلاصه انقدر وقت و فرصت نکردیم بریم یادبودی واسه عمه مهربونت بخریم که آخرش خودش پیشدستی کرد وپریشب مارو به شام دعوت کرد.

واما اندر احوالات گل پسر سر میزشام:

خیلی پسرخوبی بودی نانازی من.برخلاف تصورکه جدیدا خیلی شیطون شدی وقبلانا هم خیلی غرغر ونق نق میکردی بزنم به تخته اونشب موقع خوردن شام آروم توی کرییرت نشسته بودی وباجغجغه ات بازی میکردی.امیدوارم کردی مادر.(آخه ازتولدت تا الان تنها یکبارتونستیم بیرون توی رستوران راحت شام بخوریم اونم خیلی کوچولو بودی ولالا کرده بودی عمیقا.اما بعدا بابایی شام میگرفت یا تو ماشین یا توخونه میخوردیم.اگه به گریه میوفتادی به این راحتیا آروم نمیشدی که شیرینکم.)

امادرعوضش رفتنی وبرگشتنی تو ماشین هم مامان وهم عمه جون روحسابی بازی دادی.یا بادستای کوچولوت مومیکشیدی یا چنگ میزدی ودائم باید سرپا نگهت میداشتیم تاماشینا رو تماشاکنی.با این وجود درکل خیلی خوش گذشت مخصوصا وقتی بعدشام شازده پسر روبردیم پارک بازی تا ماشینهای رنگارنگ بازی روتماشاکنی.اینم شده  سرگرمی مورد علاقه پسمل طلا اینروزا.

یه ته بندی کردیم سرشبی تا عمه جون بیاد بریم ددر شام بخوریم

مامانی لباسامو بیار دیگه الان دیرمیشهههههه

بابایی چرا نمیای من آماده شدم.بدوو وووو بیا تا عمه جون پشیمون نشدهههههههه

گل پسرکلافه شده وهمچنان منتظربابایی

بابایی وعمه جون وگل پسرم توی پارک

عمه جونم دست شما درد نکنههههههههعمه جونم دوست دارم یه عالمه....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ame
23 شهریور 91 19:04
,میسی عمه جونی.بوووووووس

میسی عمه جوووووووونی بوووووس

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد