عذرخواهی
پسر نازنینم خیلی دوست داشتم این وبلاگ رو همون روزهای نخستین حضورت بنویسم اما شرایطش جور نبود. الانم که مطالب رو میخونی فکر کنم تا سال اول تولدت همینطور کمی بینظم باشه.
آخه مامانی دیر شروع بنوشتن کردوالانم دوست دارم هم خاطرات بروزت رو داشته باشی وهم گاهی گریزی به گذشته میزنم وآنها رو زنده میکنم تا از اونا هم بی بهره نباشی شیرینکم.
بهر حال عسل مامانی چاره ای جزاین ندارم دوست دارم تمام وقایع قبل هم برات شرح بدم تا زمانیکه من کنارت نبودم از آنها لذت ببری.پس اگر بینظمی درثبت خاطراتت ازلحاظ تاریخ میبینی معذرت میخواااام.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی