شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

بقچه عشق

آقا آرین 30ماهه شد هورااااااا

عشقم ..دردونه ام  30 ماهه شد هوررراااااااا 30 ماهگیت مبارک گل قشنگم    ادامه مطلب یادتون نره شب 30ماهه شدنت به دعوت بابا و انتخاب گلپسر رفتیم فست فود پیتزا بیست(دیگه انتخاب همیشگی گلپسرمه ..الحقم با سلیقه ...) و طبق معمول سفارش سیب زمینی از طرف شما و آب پرتغال مخصوص  البته ایندفعه مقدار کمی از پیتزای مامان هم خوردی اونم با سس فراوون. نووووش جووووونت نفسم. قربون سیب زمینی خوردنت برم  صورت خوشگلت رو سس مالی کردی حسابی کاشک همه غذاها رو اینطور با اشتها میخوردی عزیز دلم بعد صرف شام در قسمت مخصوص...
22 تير 1393

فرقون میخام خاک بازی کنم!!!

سلام بروی ماه نازنین پسر گلم میدونی دو روز دیگه دوسال و نیمه میشی....خدای من چقدر  زود میگذرند این روزها یم...بودنم و عاشقانه زیستنم رو مدیون بودن تو هستم پسرکم... همیشه پاینده باشی  الهی.... میخوام در این پست ماجرای خریدن فرقون بازی ات رو تعریف کنم...البته ماجرا ی این پست برای چند هفته قبل...چون زمان نگارش این پستم در آستانه 30 ماهگیته دلم نیومد اشاره ای بهش نداشته باشم هرچند ربطی به پست الانم نداشته باشه.. خوب بریم سر اصل مطلب:  در ماه گذشته یه روز که به فروشگاه اسباب بازی رفته بودیم چشمت به  فرقون پلاستیکی مخصوص خاک و شن بازی کودک در گوشه فروشگاه افتاد... سریع رفتی ...
12 تير 1393

حرف زشت آع آع!!!!

سلام عزیز دل مادر  مدتی بود دو تا کلمه حرف ناپسند افتاده بود سر زبون پسرم....ومنم ناراحت بودم خیلی....آخه تو خونه کوپیک ما جز عشق و صفا و مهربونی و ادب در کلام چیزی نمیشه پیدا کرد...اینو همه اطرافیانمون بهمون میگن که در جای خودش داشتن این صفت ارزنده مایه مباهات برای من و بابایی هست ....از طرفی شما اینقدر کوچولویی که معنی حرفایی که میزنی نمیدونی...فقط طوطی وار به طرز شگفت آوری اونچه میشنوی  ضبط میکنی و تحویل میدی...اینکه یادگیری اون دو کلمه در فضای بیرون خونه بوده رو مطمئنم و از توضیح و چگونگیش در اینجا معذورم... اما اشکال کار اینه که اولین بار که از دهنت خارج شد با استقبال زیاد اطرافیان روبرو شد...هنوز صدای خنده...
2 تير 1393

مامان عاشقتم...دوست دارم...دورت بگردم

سلام عشقم  الهی دورت بگردم قند عسلم عاشقتم شیرینم اینروزا وقتی پسر دوساله ام دستای کوچولوش رو حلقه میکنه دور گردنم وبا یه دنیا عشق تو نگاهش بهم میگه: مامان عاشقتم..دوست ذارم..دورت بکردم.. . واییییی ...چطوری حالم رو توصیف کنم با این  کلمات محدودکه میشناسم...واقعا چجوری بگم....که چطور پر میزنم به اعماق  آسمونهای عاشقی .....وسبک میشم تا بینهایت... و وقتی محکم بغلش میکنم و غرق بوسش میکنم...میفهمم که من خوشبختترین زن زمینم...چون مادر یه پسر شیرین زبونم....خدایا شکرت بخاطر تمام این عاشقانه ها.... خدایا شکررررتتتتتتتت اولین بار که این جمله رو ازت شنیدم اصلانتونستم جلوی اش...
2 تير 1393

مشهد مقدس(3)

  سلام هدیه آسمانی  سلام بهونه قشنگ زندگیم در این پست خاطرات سفر به مشهد مقدس در 22اردیبهشت 93رو مرور میکنیم.اینبار هم سعادت و لطف پروردگار شامل حالمون شد و بطور کاملا اتفاقی برای زیارت آقا امام رضا(ع)طلبیده شدیم.   جریان از این قرار بود: مامان ایران عزیز بصورت اینترنتی چند هفته قبل هتل رزرو کرده بودند به همراه بلیط رفت و برگشت قطار به مشهد مقدس برای 7نفر... ماهم سعادت داشتیم  که جزئ این هفت نفر بودیم.(مابقی همسفرانمون هم اعضای عزیز خانوادمون بودند مامان ایران .بابا عباس.دایی محمد.دایی فرهاد و زندایی بهاره)البته مامان ایران تا هفته آخر مونده به سفرمون بهمون ن...
2 تير 1393

دوست خوبم آرین مهر.

سلام آرین نازنینم پسرم...دوستان خوب گنجینه اند وبسیار ارزشمند.قدر دوستان خوب خودت رو همیشه بدون. به لطف نی نی وبلاگ صاحب دوستان ارزشمندی شده ایم که همگیشون برامون عزیز وقابل احترامند.. بخاطر داشتن این نعمت خدایی پروردگار رو شاکریم که همیشه با ماست..وبهترین ها رو پیش رویمان قرار میدهد. خداوندا ممنونتیم. از جمله دوستان پسرم آرین مهر عزیز میباشدکه لازم میدونم از مامان مهربونش فرزانه جون هم یاد کنم این پست رو اختصاص دادم به قدر دانی از مهر ومحبت این دوستان مهربون و با وفا.براشون بهترین ها رو آرزومندیم.هرچند جبران مهرو محبتشان را نخواهد کرد... خدایا ممنون از داشتن دوستان با صفایی که بهمون داد...
13 خرداد 1393

آرین خان درکنار عزیزترین ها

سلام دردانه ام پسر گلم خاطرات بیادموندنی یه روز بهاری زیبا رو در این پست  میخونی امیدوارم لذت ببری. در فروردین ماه امسال (93) دایی فرهاد و زندایی بهاره به رسم پاگشای خاله نگین همگی خانواده رو به باغ بابا عباس دعوت کردند..اونروز در جمع خانواده خیلی به پسرم خوش کذشت .نقل محفلمون بود ی عزیز مادرمثل همیشه.. دست دایی وزندایی عزیزدرد نکنه حسابی زحمت کشیده بودند تابه همگی خوش بگذره....واققعا هم روز قشنگی برای همگی رقم خورد... بعد از خوردن ناهار برای بازدید از روستای ورده و زیارت امامزاده ورده با خاله و عمو حامد و دایی ومامان و باباوشما حرکت کردیم... ازمیان باغات سبز و زیبای روستا به سمت امامزاده و رودخانه...
5 خرداد 1393

نمایشگاه کتاب

سلام گل بی همتای زندگی این پست رو اختصاص دادم به ثبت خاطره  بازدید شما از نمایشگاه کتاب تهران که در روز یکشنبه 14اردیبهشت 93 داشتیم ....والبته کاملابصورت  اتفاقی درست در روزی که پسرم28 ماهه شد . یادش بخیرسال گذشته با ارشیا جون و  خانواده گلش رفتیم به نمایشگاه  که شما اونموقغ 16ماهه بودی  واولین بار بود میومدی  نمایشگاه کتاب...خیلی هم بهت خوش گذشت ..امسال هم هرچند متاسفانه داداشی ارشیا ی عزیز باهامون نبودندوجاشون هم حسابی خالی بود  اما عمه جون مهربون مارو همراهی کردندوپسرم از بودن در کنار عمه اش حسابی خوشحال بود. درنظر دارم هرسال اگر توان باشه شما رو به نمایشگاه ببرم. اینجامج...
5 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد